راهبردهايي براي تحقق حكمراني خوب شهري در چهارچوب نظريه سيستمي

17 اسفند 1394

راهبردهايي براي تحقق حكمراني خوب شهري در چهارچوب نظريه سيستمي

نویسندگان

حمید شاکری

علی اصغر فدایی

چکیده

  اصطلاح «حكمراني خوب» كه از دهه 1990 به اين سو، به طور اساسي مورد توجه صاحب نظران و انديشمندان قرار گرفته است. حكمراني خوب در نقطه مقابل حكمراني بد طرح شده و به اعمال حاكميت و مديريت بر مبناي شاخص هايي همچون: تعامل دو سويه حكومت با شهروندان، گروهها و تشكلات اجتماعي و مدني، مشاركت دادن آنها در فرآيند تصميم سازي و تصميم گيري ها، حاكميت قانون، پاسخگويي، مسئوليت پذيري، فسادناپذيري حكومت، گسترش عدالت و مانند آن اطلاق مي شود. در عصري كه شاهد رشد شتابان جمعيت شهري و پيچيده تر شدن شهرها هستيم، اعمال حاكميت به صورت يك سويه يا صرف نقش آفريني حكومت و كارگزاران حكومتي براي مديريت جامعه شهري امروز، كفايت نمي كند، «حكمراني خوب شهري» نيز اصطلاحي است كه در ذيل عنوان كلي حكمراني خوب و با همان ويژگي ها و شاخص هاي فوق، البته در سطح محلي - شهري قابل بررسي و اطلاق است. در دنياي آكنده از ارتباطات و آگاهي هاي گسترده و پيچيده، فرايندهاي يك سويه و غيرمشاركتي حكمراني، ديگر اهميتي ندارند لذا حكمراني خوب شهري بر مبناي حكمراني مشاركتي بسيار ضرورت يافته است تا پاسخگوي نيازهاي متنوع و رشد يابنده جامعه شهري پيچيده گردند. در اين مقاله، تلاش شده است كه مؤلفه هاي حكمراني خوب شهري در چارچوب نظريه سيستمي طرح و توضيح داده شوند. دو فرض اصلي در اين نوشتار آن است كه مدل سيستمي از ظرفيت بالاي راهبردي براي تحقق حكمراني خوب شهري برخوردار است. فرض دوم آن است كه در حكمراني خوب شهري، شهروندان و نهادهاي مدني و صنفي شهري و شهروندان به عنوان كنشگران منفعل شهري نيستند بلكه بايستي بعنوان شريكان حاكميت در فرايند تصميم سازي و تصميم گيري به حساب آورد. 

***برای دستیابی به اصل مقاله اینجا کلیک نمایید.


ارسال دیدگاه

خطا ...
آدرس ایمیل وارد شده نامعتبر است.
متوجه شدم